Monday, August 08, 2005

من زنده هستم



تو، اشتیاق و تمنای لحظه های منی
تو ، در دل تنگم نسیم صبح دمی

من آن بهار که پیمان عشق می بندد
تو همچو ستاره چنان دور از نظری

دلم ز حزن دروغین و آه چرکین است
مگر نخواستی صنمم غم از دلم ببری؟

نگاه یخ زده ام در پس قدم های تو مرد
چرا دگر به خنده مستانه ام نمی نگری

من از نگاه و فریب جاده هیچ نمی دانم
نشایدت که بخواهی به مقصدم نبری

من از صدای این دل تنگم نیاز می شنوم
چرا محبت و عشقت نمی دهد ثمری

من از صدای چکاوک شنیده ام به دروغ
که فارغ از من و در اندیشه دگری

"Fati"

No comments: