Sunday, October 30, 2005

مناجات



تو را به شب و ماه مهربانت قسم
تو را به همه رازهای پنهانت قسم

تو ای سکوت همه شب،دلیل حضور
تو را به پهنای همه آسمانت قسم

تو ای ندای دل تنگ،صدای خفا
تو را به امید همه دلشدگانت قسم

تو ای نماز حاجت دل،قبله نیاز
تو را به حق همه جان جانانت قسم

تو ای قصیده بی بیت، ترانه مبهم
تو را به نجوای نام دوستدارانت قسم

سلام من رسان بر مهربانم
بگو باز آید آن آرام جانم
بگو تنها امید و همزبانم
منم بی تو کنون نالان و گریانم

Fati

Monday, October 24, 2005

و اما بعد



چه خواهی از بهاران،پیک نالان
کنون فصل زمستان است و باران

چه خواهی از صدای چشمه ساران
کنون دل گم شده در این بیابان

چه خواهی از نوای نای بی نی
کنون افسانه غم رفته تا کی

چه خواهی از صدای طبل و آواز
کنون شادی و طربش گشته پرواز

چه خواهی از نبود یک اشاره
کنون حتی اشاره گشته چاره

چه خواهی از تمنای دل تنگ
کنون فریاد و آهم گشته کم رنگ

چه خواهی از سبوی پر می و زر
کنون حتی می و زر هم نشد پر

چه خواهی از فقان و درد و باده
کنون گریان و زاران ناله سر ده

"فاطی"