Saturday, May 27, 2006

Bird



پرنده ای پرید
غرور آسمان شکست
و نور ماه رنگ باخت
و من و ماه پر غرور به انتظار صبح

پرنده ای پرید
و ابر آسمان گریست
و شاخه درخت نگاه سرد را به جان خرید
و من و ماه و شاخه درخت به انتظار صبح

پرنده ای پرید
میان ناله های شب ستاره شد
و سوسوی ستاره ناله شد
و من و ماه و آن ستاره و درخت به انتظار صبح

پرنده ای پرید
و دیو شب امید داشت
به بودن پرنده های بی پناه ، درون راز سر به مهر هر شبش
امید داشت
به بودن صدای بال آن کبوتر قشنگ
امید داشت
به نور ماه ، غرور آسمان و ابر
و من و ماه و آن ستاره و درخت و آن کبوتر قشنگ به انتظار صبح

پرنده ای پرید
و رود بی هدف به راه خود ادامه داد
و ماهی سپید به آسمان نگاه کرد
و من و رود و ماهی و ستاره و درخت و ماه و آن کبوتر قشنگ به انتظار صبح

پرنده ای پرید
سکوت آسمان شکست
و من و هر چه هست به انتظار صبح

و شب چه مبهم است

"Fati"
85/3/6


Wednesday, May 10, 2006

سایه ها



سایه ای میان ماست
سایه ای عمیق ، جنس نقش آب

سایه ای میان ماست
سایه ای که نیست ، نیست بودنش سراب

سایه ای میان ماست
سایه ای نه از صدایِ بغض ، نه از نگاهِ آفتاب

سایه ای میان ماست
جنس خنده های پر شکوهِ یک شتاب ، یا که نور بی فروغ شب
کلام نای بی نوای ناب

سایه ای میان ماست
حس کهنه ای مثال یک ندا
جنس یک وداع
رنگ یک صدا

سایه ای میان ماست
از وجود هم
از نیاز و غم

سایه ای میان ماست
سایه ای که از نگاه مضطرب به شب پناه می برد

سایه ای میان ماست
از وجود هم
از نیاز و غم

راز سایه ها چه تلخ و مبهم است

سایه ای میان ماست

"Fati"

Thursday, May 04, 2006

گریه کن ، گریه قشنگه



صدایت را شنیدم در پس ابر بهاری
نمی دانم از آن آوا هنوزم هست حتی ذره ای از عشق من ، از لحظه هایم پیش تو جاری

صدایت را شنیدم
نغمه هایت را شنیدم
سوز آوازت ، نیازت ، رمز و رازت

غزل گفتم ، نوشتم ، مست خواندم
نبودی ..... من نماندم

آمدی
خندان شدم ، گریان شدم ، از ترس شاید دیدنت پنهان شدم

فرو رفتم در آغوشی که احساسش نیاز دست های مست باران بود
نالان بود ، رقصان بود

همه آرامشم چشمان او بود
ولی رفت از کنارم
نپرسیدم کجا ، کی ، با که یا تنها ؟

گفتم
می روی؟
برگرد
تنهایم
نگاهم کرد
گفتم عاشقم
او رفت

می مانم
همین جا
منتظر
شاید که باز آید

"Fati"