Thursday, August 12, 2004

تنهام


یه چند روزی خیلی تنهام
انگار اصلا تا حالا هیچ دوستی نداشتم
من سعی کردم همیشه واسه دوستام
دوست خوبی باشم شاید هم نبودم
ولی سعی کردم
تو بدترین شرایط تنهاشون نذارم
ولی الان که به دوستام نیاز دارم
هیچ کس نیست
تازه وقتی هم احساس درونیم
رو واسشون می گم
یا اینکه دو هفته است آرزو داشتم
باهاشون یک کلمه درد دل کنم
همشون اینقدر مشکلات و درگیری های
شخصی دارن که حتی از گفتنش هم پشیمون می شم
چه قدر دوست داشتم الان .....بی خیال

Monday, August 09, 2004

تولد



دیروز تولد صمات بود
خیلی به من خوش گذشت
من صماتو خیلی دوست دارم
یه چیز قشنگی که دیروز دیدم
این بود که روی کیک نوشته بود
صمات جونم تولدت مبارک
و قشنگ تر از اون محبت ،صمیمیت
وعشقی بود که بین همهء بچه ها بود

Thursday, August 05, 2004

چشم به راه

،خدایا
آنان که همه چیز دارند
مگر تو را
به سخره می گیرند
آنان که هیچ ندارند
!!!!مگر تو را
"رابیندرانات تاگور"
------------------------------------------------
بازم اومدم
می دونی امروز خیلی خستم
تنها شدم
بازم برگشتم به اول خط
تنها و خسته
غمگین
درون وجودم گم شدم
بازم شکستم
ولی دیگه کسی نیست که
غرور شکستم رو جمع کنه
دیگه کسی نیست
می خوام احساس کنم که یه روز کنار ساحل
اون جا که هیچ کس نیست
خوشبخت می شم
تنها
ولی....بازم قلبم به من دروغ گفت
بی تو می میرم