Sunday, March 24, 2013

دل شکستن هنر نمی‌باشد


فراموشی و خاموشی

سکوت
همه این ها درد دارند
همه این ها درد دارند و تو نمی فهمی


هیچ راهی برای باور احساس من نیست
فراموش می شود
خیلی وقت است
خبری نیست
نه از من
نه از احساسم 

تحمل بعضی چیزها آسان نیست
تحمل رفتار بعضی آدم ها از توان من خارج است
خسته می شوم 
درک نمی کنم
نمی فهمم
خسته می شوم

از کاستی هایی که دلیلشان را نمیدانم
از رفتارهای آشکاری که نمیدانم چه طرز فکری پشتش خوابیده است
همیشه از آدم هایی که با رفتارشان چیزی را ثابت می کنند متنفرم

دلم گرفته
خیلی زیاد
خسته ام
یک جایی
یک روزی
همه چیز تمام می شود
انتظار آن روز خسته ام میکند
انتظار برای کسانی که حتی حضورت را درک نمی‌کنند

سلام های بی جواب...
لبخندهای تصنعی....
دلهره های پنهانی...
اشک های شبانه....
تمام این ها ، خسته ام می کنند

فراموشی و خاموشی
کاش می‌دانستی تمام این ها در کنار یک دلتنگی عجیب چه حسی دارند