Tuesday, February 21, 2006

به چه می اندیشی؟



به چه می اندیشی؟
در کلاس درسم
مهربان استادم
مطلبی می گوید
من ولی حیرانم
خیره در چشمانش
فکرم اما آنجا
خسته و گریانم
به چه می اندیشم؟
غرق یک احساسم

حال از من پرسید
بحث در باره چیست
من ولی حیرانم
به چه می اندیشم؟
او ولی می فهمد
فکر من اینجا نیست


با خودم می گویم
درس را گوش کنم
پس صدا می شنوم
این صدای درس است؟
نه ، صدای قلب است
قلب تنهای من است

همه بر خواسته اند
می رود استادم
به چه می اندیشم؟
به کلاسی دیگر
بحث درباره چیست؟
درس درباره چیست؟
من ولی گریانم
فکر من اینجا نیست
خواب در چشمانم
مثل بیداد شب است
به چه می اندیشم؟
به اتاقی تاریک
به صدای باران
به نوای قلبم
شعر سرد پاییز
به چه می اندیشم؟
به جدایی از تو
به وجود پوچم
باز هم حیرانم

"Fati"

Thursday, February 16, 2006

بیا ، بیا



بازم می یام ، یه روز کنار دشت سبز
می خوام بازم صدات کنم
بیا ، بیا
بازم توی غروب غمگین خزون
می یام کنار پنجره
می خوام بازم صدات کنم
بیا ، بمون
خزون اینجا خنجره
خنجره قلب خستمه
بی تو بهونه می گیرن
گل های یاس و رازقی
دیدی بازم نیومدی
یادته می گفتی صادقی
بیا ، بیا
بازم صدام بهونه تو رو داره
بیا ، بیا
بازم نگام بی احساست کم می یاره
بیا که باز ابر بهار
ناله رو از سر بگیره
بهار دلتنگ دلم
خنده رو از سر بگیره
بیا که باز پرستوها بیان توی بهارمون
بیا که باز قناری ها شادی کنن تو باغمون
بیا ، بمون
بیا که باز سر بذارم رو شونه هات
بیا ، بیا
که لحظه هام ، پر بشن از صدای پات

"Fati"