Monday, May 30, 2005

Apple



دیروز رفتم زیر درخت سیب
دوتا سیب چیدم

یکی تو ، یکی هم من
بعد وقتی خواب بودی آروم گذاشتم کنارت
امروز فهمیدم تو خواب دستت به سیب خورده و
افتاده

بازم نتونستم بهت بگم دوست دارم

شاید فردا واسط یه لیوان شربت آوردم
که اگه دستت به لیوان خورد
بیفته بشکنه و تو بفهمی من دوست دارم

شایدم امشب تو چشمات خیره شم،بعد سرم رو پایین بندازم و بگم
دوست دارم

No comments: