Saturday, April 23, 2005

Night




وقتی که شبای بارونی
هق هق گریه سر می دی

مثل گل نازی می مونی که
پروانه ها رو پر می دی

وقتی که توی سیاهی شب
ستاره ها می تابن برات

کوچه رنگ شادی می گیره و
برگ های درخت می رقصن برات

وقتی که شبای مهتابی
می ری کنار حوض آب

ماه می خنده وستاره بازم
از عشق تو شده بی تاب

وقتی می مونی ، عطر گل یاس
تو خونه بی داد می کنه

مثل آتیشی ، مثل نور ماه
که عشق فریاد می کنه

وقتی که می ری ، دیگه کسی نیست
تا با غمش ندا بده باز

این خونۀ ویرونه رو باز
با خنده هاش صفا بده باز

پس دیگه نرو ، پیش ما بمون
با رفتنت دلها می گیره

غربت می یاد و غم میمونه و
پروانه از غم پر می گیره

"فاطی"

No comments: