نازنینم
به تو می گویم باز
از پی درد غم انگیز فراق
از پریشانی و اندوه و نیاز
به تو می گویم باز
باز از این غربت وغم
دانه های اشک
در حسرت تو
می چکد ز چشم
همچون شبنم
به تو می گویم باز
از دل تنگ ، غریبی نالان
تند باد قهر و کینه
نوای باران
به تو می گویم باز
می نویسم
می گریسم،از صدای غرش ابر بهاری که گریخت
از صدای هق هق لاله قرمز
که در اندوه تونالان اشک ریخت
نازنینم
بی تو باز، لاله گریان
و منم مشت زنان
در پس کوچه انبوه خزان
گم شدم
و
...........
تو ندیدی دگرم دو چشم خندان
"فاطی"
No comments:
Post a Comment