Tuesday, October 19, 2004

تصادف



دیروز بعد از تمرین
با خاله سوسکه سوار تاکسی شدیم
خلاصه
سر یه فلکه راننده اومد آرتیس بازی دراره
جناب آقای کامیون هم مستقیم اومد وسط ماشین
خلاصه ماشین با یه تکان بسیار محکم خورد به جدول
و خاله هم با کله رفت تو شیشه
منم محکم خوردم به خاله
من و خاله هم پیاده شدیم از ماشین
ولی همین که پیاده شدیم
خاله قش کردو سرشم خون اومد
زنگ زدیم آمبولانس اومد و با خاله رفتیم بیمارستان
خاله همش گریه می کرد منم گریم گرفته بود
خلاصه چون من اونجا پارتی داشتم
سریع از خاله سیتی اسکن کردن
ولی ضربه مغزی نشده بود شکر خدا
بعدشم بردنش بخش و سرشو بخیه کردن
مجبور شدن موهای خاله رو بچینن
خاله هم همش گریه می کرد
خلاصه تو این مدت الناز هم با باباش اومد
الناز هم فقط گریه می کرد
بعدشم یه سرم به خاله وصل کردن و 2 ساعت بعد مرخصش کردند
دیشب هم که بهش زنگ زدم حالش خیلی بد بووووووود
واسش دع_______________________ا کنید



No comments: