Thursday, December 15, 2005

راز ناله ها



ناله های شب من
رنگ احساس تو بود
ناله های شب من
رنگ سیمای اقاقی ها بود
ناله های شب من
بی تو اما، رنگ دلمردۀ فریاد تو بود
ناله های شب من کوچ بود از دل یأس و زاری
ناله های شب من رنگ پرهای قناری ، رنگ آواز کبوترها بود
ناله های شب من
رنگ ، رنگ باخته ای از رخ امیدم بود
ناله های شب من
هق هق امشب و دیشب ها نیست
دو سه سالی است که با من جاری است
نا له های شب من ، گله از دست خداست
گله ازدست خودم،ازهمه آدم هاست
ناله های شب من
بوی احساس عمیقی دارد
چه کسی می داند
ناله هایم از چیست؟
چه کسی می داند
ناله هایم از کیست؟
چه کسی ، عمق احساس مرا می فهمد؟
چه کسی می داند؟
چه کسی گفت که خندان باشم و کنون گریان باش؟
چه کسی راز مرا می داند؟
راز پژمرده ای از جنس صدا
ناله های شب من
راز احساس عجیبم به نوای باد است
ناله های شب من
راز تنپوش سفیدی است که خواهم پوشید
نا له های شب من
راز یک انسان است
که صدای نفسش را زین پس
زیر احساس فنا خواهم کرد
ناله های شب من
رنگ احساس من است
و کنون احساسم،بی رنگ است

"Fati"

No comments: