باز هم تورا صدا کردم، در پس آن نگاه غمزده ام
باز هم در آسمان دلم، درد بی تاب بغض یخ زده ام
باز هم گریستم بی تو ، تا بدانی به صبح سر زده ام
باز هم درون این قفسم ، دست یاری به سوی در زده ام
باز هم بدون سنگ صبور ، دیده ام را سوی سحر زده ام
باز من پرنده ای بی بال ، که به سوی فنا پر زده ام
باز هم میان اشک و گناه ، رخ ماهت به هر نظر زده ام
باز هم نیایشی بی اجر، که برای دلم رقم زده ام
"Fati"
No comments:
Post a Comment