Thursday, July 24, 2008

مي و ميخانه


در محفـل ما ســاغر خوبان
برخيز و شراب ناب گـردان

پنهان مشو شمع طرب افروز
پروانـه شـو و جهان بسوزان

دي ديـد مـرا و رخ بگــرداند
چون غنچه كز عنـدليب پنهان

رخســاره نمـا ، پيـاله پـر كـن
از عاشق خود تو رو مگردان

بـاز آي كـه دل اسيــــر دارم
مدهوش توام در عين نقصان

دوش از در ميخانه برون شد
با جام مي و شـــراب جوشان

اندر طلبش هزار و يك شـب
شاهد بگـريست همچو باران

"Fati"
تيرماه 87

No comments: