Wednesday, March 23, 2005

سیما بینا



می گم این 4 تا با هم خیلی زیبا می شنا
کتاب اسمبلی ، صدای خانوم سیما بینا و اشک و گریه

راستی سال نو همگی مبارک
ما که هیچ جا نرفتیم
امیدوارم همگی سال خوبی داشته باشید
سرشار از عشق ، صفا و صمیمیت

دیشب در خواب گنجشک ها را دیدم
که چه مشتاق لبخند می زدند
دیشب در خواب ماه زیبایی دیدم
که آرام می خندید
دیشب در خواب خش خش برگ های پاییزی را شنیدم
که آرام می گریست
دیشب در خواب نیاز دستهایی را دیدم
که در زیر چانه هایش کز کرده بود
دیشب در خواب پرستوی زیبایی دیدم
که بال گشوده ، پرواز می کرد
دیشب در خواب قصر یخی را دیدم
که بی تو آب می شد
دیشب در خواب سو سوی ستاره ها را دیدم
و هوهوی باد وحشی
که با ابرها بازی می کرد
دیشب صدای پای مسافر خسته ای را شنیدم
که به دنبال گمشده خود می گشت
دیشب .....
ودیشب صدای هق هق خود راشنیدم
که آرام برایت گریست
که خسته به دنبالت گشت
که به روی زیبایت لبخند زد
و در اعماق التماس دستهایت غرق شد



No comments: