Sunday, June 06, 2004

سفر



یاد داری که ز من خنده کنان پرسیدی
چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟؟؟؟
چهره ام را بنگر تا به تو پاسخ گوید
اشک شوقی که فرو خفته به چشمان نیاز
چه ره آورد سفر دارم ای مایهءعمر
سینه ای سوخته در حسرت یک عشق محال
نگهی گمشده در پردهءرویایی دور
پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال
---------------------------------------
من برگشتم.....شادو سرحال
از همه شما هم ممنونم

No comments: