وقتی که شبای بارونی
هق هق گریه سر می دی
مثل گل نازی می مونی که
پروانه ها رو پر می دی
وقتی که توی سیاهی شب
ستاره ها می تابن برات
کوچه رنگ شادی می گیره و
برگ های درخت می رقصن برات
وقتی که شبای مهتابی
می ری کنار حوض آب
ماه می خنده وستاره بازم
از عشق تو شده بی تاب
وقتی می مونی ، عطر گل یاس
تو خونه بی داد می کنه
مثل آتیشی ، مثل نور ماه
که عشق فریاد می کنه
وقتی که می ری ، دیگه کسی نیست
تا با غمش ندا بده باز
این خونۀ ویرونه رو باز
با خنده هاش صفا بده باز
پس دیگه نرو ، پیش ما بمون
با رفتنت دلها می گیره
غربت می یاد و غم میمونه و
پروانه از غم پر می گیره
"فاطی"
No comments:
Post a Comment