دیروز رفتم زیر درخت سیب
دوتا سیب چیدم
یکی تو ، یکی هم من
بعد وقتی خواب بودی آروم گذاشتم کنارت
امروز فهمیدم تو خواب دستت به سیب خورده و
افتاده
بازم نتونستم بهت بگم دوست دارم
شاید فردا واسط یه لیوان شربت آوردم
که اگه دستت به لیوان خورد
بیفته بشکنه و تو بفهمی من دوست دارم
شایدم امشب تو چشمات خیره شم،بعد سرم رو پایین بندازم و بگم
دوست دارم
No comments:
Post a Comment